رهبر انقلاب اسلامی در پیام حج سال ۱۳۹۳ فرمودند: موضوع مهم و دارای اولویت، نگاه هوشمندانهای است که فعالان دلسوز جهان اسلام باید به تفاوت میان اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی داشته باشند و از خلط و اشتباه میان این دو، خود و دیگران را برحذر بدارند.» در این مطلب تفاوتهای این دو براساس بیانات آیت الله ای آمده است.
پیشینه این واژه ی به دوران اول انقلاب سال ۱۳۵۷، هنگامیکه حضرت امام در فرمایشاتشان از اسلام و نظام حاکم بر شیخنشینان عرب در خلیج فارس و عربستان سعودی با عبارت منادیان اسلام آمریکایی» اشاره کرد بازمیگردد.
امام خمینی (ره) اسلام آمریکایی را شامل مواردی چون اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملاهای کثیف درباری، اسلام مقدس نماها، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پاها ذکر میکند. ودر برابر اسلام ناب محمدی، اسلام پابرهنگان و محرومان معرفی می فرمایند
سید قطب در سال ۱۹۴۹م دربارهٔ اسلام آمریکایی اذعان کرده بود که: "اسلامی را که آمریکا و همپیمانانش برای شرق میخواهند، آن اسلامی نیست که در مقابل استعمار و طاغوت مقاومت کند، بلکه از دیدگاه آنان اسلامی خوب است که فقط در مقابل کمونیسم قیام نماید و آن را برنتابد.
آنها نمیخواهند اسلام حکومت کند و حکومت اسلامی را تحمل نمیکنند، زیرا که اگر اسلام حکومت تشکیل داد، ملتها را به شکلی دیگر - برخلاف میل آمریکا - تربیت میکند و آنگاه است که مردم میدانند که باید صاحب قدرت باشند، استعمارگر را نپذیرفته و طردش نمایند، و میفهمند که کمونیسم وبائی است مانند استعمار و هر دو دشمن و گرند.
آمریکا و همپیمانانش برای شرق "اسلامی آمریکایی" میخواهند که فقط به عدم زاد و ولد، حضور ن در پارلمان و شکنندههای وضو فتوا دهد و هرگز در مورد اوضاع اجتماعی، اقتصادی و نظام مالی ما بحث نکنند و در مسائل ی، قومی و آنچه که ما را باهم وصل میکند و خلأها را برطرف میسازد، نه سخن بگویند و نه فتوایی صادر کنند و قانون گذاری، صدور حکم بر مبنای اصول و ثوابت اسلامی و تفوّق طلبی برای اسلام ممنوع است و نوشتن، سخن گفتن و صدور فتوا در آن مورد جواز ندارد"
رئیسجمهور اسبق آمریکا ریچارد نیکسون در سال ۱۹۸۸م. در کتاب فرصت را دریابیم»، غرب - از آمریکا تا روسیه - را بر اتحاد علیه مسلمانانِ بنیادگرا» فراخوانده و گوشزد کرده بود که این نوع مسلمانان به دنبال مسائلی اند از قبیل:
۴- با وجود اینکه آنان به گذشته مینگرند، اما از گذشته برای ساختن آینده الهام میگیرند. آنها محافظه کار نبوده بلکه انقلابی اند.[۱۱]
"فرانسیس فوکویاما" (به انگلیسی: Yoshihiro Francis Fukuyama) فیلسوف و نظریهپرداز استراتژی آمریکا " در اوائل سال ۲۰۰۲م. در مورد پروژه "اسلام آمریکایی" گفت:"اسلام در جهان، تنها تمدنی است که با مدرنیسم غربی مشکل دارد - و آن را نمیپذیرد -، جهان اسلام در سالهای اخیر مأمن ظهور حرکتهای اصولگرایانه ای بوده که تهای غربی را نمیپذیرند که هیچ، بلکه اساس مدرنیسم که نظام لائیک و غیر دینی است را رد میکنند. پس باید تحول اساسی از درون اسلام آغاز گردد. مسلمانان باید موضع خود را مشخص کنند که آیا با مدرنیسم و حاکمیت لائیک میخواهند کنار بیایند و با مسالمت زندگی کنند؟ یا خیر؟"
***
امیر در خاطراتش نوشته است: اطلاع یافتم كه شب 17 دی 1302 م از 20 هزار تفنگچی عشایر قصد حمله به خرمآباد را دارند؛ این بود كه تصمیم گرفتم 15 دیماه و 2 شب قبل، ما به آنها حملهور شویم. به سرهنگ گیگو دستور داده بودم به عنوان گردش یا به هر بهانه دیگر، مهرعلیخان [حسنوند] را با نیرویی كه در اختیار دارد به دامنه كوه ریمله بیاورد و اگر مهرعلیخان نیامد، خودش با نیرو بیاید و آنجا را در دست بگیرد تا حملهی ما به بیرانوندها را تسهیل كند. مهرعلیخان آمده و 50 سوار هم با خود آورده بود.
روز چهاردهم دیماه خبر رسید كه شیخعلی خان بیرانوند به خرمآباد آمده و در خفا و در منزل یك پیلور به سر میبرد و هر چه فشنگ به او عرضه میدارند به هر قیمتی كه باشد خریدار است. یك دسته پیادهنظام فرستادم و شیخه را در منزلی كه به سر میبرد دستگیر كردند و او را حبس نمودم. با این حسن تصادف، رئیس طایفهی بیرانوند با پای خود به دام افتاد و نقشهای كه داشتند عقیم ماند.
به هر حال، شیخه حدود 3 ماه پس از این جریان همراه با مهرعلیخان حسنوند، سردارخان والیزاده و میرزا بیرانوند، در یكی از روزهای یا 19 و یا 21 اسفند 1302 (كه احتمالا اسفند درستتر باشد) در میدان اعدام (آزادی) خرمآباد به دار آویخته شد. از او 4 پسر به نامهای محمد، حسینقلی، باقر و لطیف بر جای ماند.
|
فرهنگ > الهیات > دین اسلام > شیعه فرهنگ > الهیات > دین اسلام > شیعه > کلیات > فرقه ها فرهنگ > الهیات > دین اسلام > شیعه > کلیات > عقاید | (cached) |
سلام هم ایل وتبارخوبم می دانم هم اکنون در فکر برقراری ارتباط بابرادران وخواهرانت هستی می دانم غم جدایی تو بردوشت سنگینی می کند اما چه کنم که دست تقدیر من وتو را ازهم جدا کرده ونمی شود سر نوشت را آنگونه که دل می خواهد نوشت اما می شود به راز این پراکندگی ودوری پی برد وتا حدودی این غم جانکاه را به فرصتی تبدیل کرد که آیندگانمان به وجودمان افتخار کنند واین حضور مقتدرانه در میان همه ایلات واستانها وکشورهای دیگر را نشانه قدرت وتوانایی زندگی در هر شرایطی برای ایل بزرگ بازگیر به حساب آورند نه نشانه ضعف ،من در لرستان وتو در گرگان وعزیزی در ایلام و برادر وخواهری در کرمانشاه وبزرگی در زابل وسروری در قلعه گنج کرمان وعزیز دیگری در لوشان ومردان ون باشرافتی از ایل وتبار بازگیر در گیلاوند تهران وخوزستان وشهرهای زیادی از کشور عراق به عشق هم زنده ایم وبا تمام وجود همدیگر را دوست داریم این پراکندگی ما نشانه عظمت وتوانایی مردان ون بازگیر است که در میان هر قومی هویت واقعی خودمان را حفظ کرده ایم وهمیشه اگر یک روستا وحتی یک خانوار بوده ایم خود را از ایل بازگیر ومستقل از هر نژادی وقومی شمار آورده ایم عزیزان من کسانی که می گویند ما بر اثر اختلاف از هم جدا شده ایم قصد ونیتشان همین جدایی است ودروغی تاریخی را بر سر زبان فرزندانمان انداخته اند که سالها تلاش لازم دارد تا بتوانیم آن این دروغ وتحریف تاریخ را از میان برداریم چنین موضوعی بدین دلیل صحت ندارد که اگر دوبرادر باهم اختلافی داشته اند در زمانهای قدیم که وسیله ای در کارنبوده نهایتا 100کیلومتر از هم دور می شده اند واگر به طایفه یا ایلی پناهنده می شده اند دیگر کسی توان پیدا کردن ویاری مقابله با آنها را نداشته اما ایل وتبار ما به چه دلایلی در شرق وغرب وشمال وجنوب ایران ودر شهرهای زیادی از کشور عراق ست داردجز این است که به چند دلیل زیر این اتفاق افتاده است 1-ایلی میهن پرست ومدافع وطن بوده ایم که برای دفاع از کیان کشورمان با حکومتهای مقتدر مرکزی برای دفاع از آب وخاکمان همکاری داشته ودر دسته جات بزرگی همراه خانواده هایمان به دیگر شهر ها ومرزها اعزام شده وماندگار گشته ایم 2-ایلی مبارز وستیزه جو در برابر بعضی دولتها مانند قاجاریه وپهلوی بوده که مورد خشم دولت ها وعوامل وابسته مانند حکومتهای محلی والیان وغیره بوداند که برای جلوگیری از وحدت ویکپارچگی آنهاقدام به تبعید وجدایی آنها در دورترین نقاط نموده اند وانتقام کمک به دولتهای صفوی وزندیه ونادر را از ما گرفته اند که در زمان آن حکومتها برای دفاع از وطن در برابر عثمانی ها ازبکها و درزمان فتح شیراز توسط کریمخان زند وکیل الرعایا ایل بازگیر نقش بسزایی داشته اند 3-ایلی عشیره ای وتقریبا کوچ رو بوده اند که ییلاق وقشلاق در استانهای همجوار باعث این پراکندگی شده است که زیاد نباید به این موضوع متکی بود چون فقط در محدوده لرستان وایلام کار برد دارد نه در تمام ایران وعراق 4-ایلی با مرکزیتی در یک نقطه از ایران بوده اند که براحتی توانسته اند به دیارهای دور مانند شهرهای بزرگ وکوچک عراق وکرمانشاه ولرستان ودر نتیجه دیگر شهرهای ایران دست رسی داشته باشند وبرای زندگی کردن در دسته جات بزرگی که عامل قوام آنها بوده براحتی توانسته اند که در هر جای دنیا زندگی کنند واگر نقطه ثقل آنرا در نظر بگیریم کجای ایران جز ایلام می تواند باشد که هم در آن نام ونشان وبزرگانی داریم وهم زبان مادریمان که بگفته بزرگانمان در سالها پیش تاکنون همان زبان ایلامی پهله ای یا محکی است رواج دارد وتا چند سال پیش به رغم همسایگی بیش از 250ساله در لرستان با لرزبانان درمیان بزرگانمان رایج بود و اما معرفی بعضی از نقاط مانند. بازگیر/ روستا : این گزارش در نشریه دانشنامه گلستان دفتر نهم شهریور 1386 به چاپ رسیده است. بازگیر دهی از دهستان چهل چای از توابع بخش مرکزی شهرستان مینودشت است که در طول جغرافیایی 21 دقیقه و 55 درجه و 11 دقیقه و 37 درجه عرض جغرافیایی و در ارتفاع 120 متری از سطح دریاهای آزاد قرار دارد این روستا در دشت و روبروی پلیس راه مینودشت – گالیکش و در 4 کیلومتری غرب مینودشت واقع شده است و دارای آب و هوای معتدل خشک می باشد. رودخانه علی برده ( ترکولو ) از شمال روستا می گذرد. بازگیر به معنی مورخ و دانا به علم وقایع تاریخی ( ناظم الاطباء ) مردم تاریخ دان و تاریخی و مورخ را می گویند. ( برهان قاطع ) نام روستای بازگیر در ابتدا تازه گشت » بوده است. آقای دکتر محمد حسین پاپلی در فرهنگ آبادیها ( ص 84 ) آورده است : بازگیر دهی است از آبادیهای گرگان . » در کتاب اسامی دهات کشور از انتشارات اداره آمار و ثبت و احوال ( ص 321 ) آمده است : تازه گشت یکی از روستاهای مینودشت شهرستان گرگان به شمار آمده است. » آقای دکتر لطف اله مفخم در فرهنگ آبادیهای ایران ( ص 98 ) نوشته : تازه گشت از روستاهای گرگان شمرده گردیده است . » || مورخ. دانای به علم وقایع تاریخیه. (ناظم الاطباء). مردم تاریخ دان و تاریخی و مورخ را گویند. (برهان قاطع) (فرهنگ ضیاء) (آنندراج ) . || سرزنش. ملامت. (ناظم الاطباء). در برهان بمعنی تاریخدان و تاریخی یعنی مورخ آورده اما آنچه از سیاقت عبارت اصل دساتیر معلوم میشود در نامه ٔ زردشت در ترجمه ٔ فقره یکصدوهوده بمعنی اعتراض و سرزنش و توبیخ خواهد بود که بعربی مؤاخذه گویند و معنی بازپرس نیز همین است یعنی ایراد گرفتن. (آنندراج ) (انجمن آرا ناصری ). بازگیر. (نف مرکب ) نعت فاعلی از: باز + گیر. رجوع به بازگرفتن شود. || بازبان. (ناظم الاطباء). صیاد باز. (فرهنگ شعوری ج 1 ص 160). گیرنده ٔ باز. || باج گیر.(ناظم الاطباء) (فرهنگ شعوری ج 1 ص 161) : روستای بازگیر بر روی محوطه باستانی احداث گردیده است که قدیمی ترین سابقه استقرار ست انسان در آنجا به هزاره پنجم پیش از میلاد می رسد. به نظر می رسد که این محوطه بر اساس تئوری مکان مرکزی کریستالر که از تاسیسات محوطه ای تاریخی است ، که بقایای آن در قسمت شمال غربی بازگیر دیده می شود. لازم به ذکر است که احداث خانه های مسی اکثر سطح تپه را پوشانده است. در این روستا دو محوطه ( تپه ) باستانی و یک امامزاده وجود دارد که به شرح زیر بررسی و معرفی می گردند : محوطه باستانی بازگیر : این محوطه یا به عبارت بهتر تپه باستانی بازگیر مهمترین و ارزشمند اثر تاریخی – فرهنگی این روستا به شمار می رود. در حقبقت این روستا به واسطه این اثر تاریخی در مجامع علمی کشور و خارج از کشور شناخته شده است. محوطه باستانی بازگیر در کنار رودخانه علی برده ( ترکولو ) واقع شده است. بخشی از روستا بر روی محوطه تاریخی – فرهنگی بازگیر بنا شده و بخش هایی از آن اختصاص به زمین های کشاورزی اختصاص یافته است. قطعات سفلینه به دست آمده از این محل از نوع چشمه علی بوده است که قدمت این سایت تاریخی – فرهنگی را تنا هزاره پنجم پیش از میلاد عقب می برد. در اسفند ماه سال 1379 بر اثر حفر چاه فاضلاب و بصورت اتفاقی ، 271 قطعه اشیاء تاریخی – فرهنگی از جنس مفرغ و مربوط به هزاره اول پیش از میلاد کشف گردید. علاوه بر آن ، در کف چاه سه قطعه سفال نوع چشمه علی ( پیش از تاریخ ) ، دو قطعه آشپزخانه ای ، یک قطعه تیغه سنگ چخماغ و یک قطعه سفال هزاره اول پیش از میلاد به دست آمده است. با توجه به کشف تعداد زیادی اشیاء مفرغی ، به نظر می رسد که این مکان یک کارگاه ریخته گری و تولید وسایل مختلف جنگلی مثل کلاهخود ، تبر ، دشنه و همچنین تولید وسایل کشاورزی بوده است. تپه باستانی بازگیر با مشخصات زیر در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است : اثر فرهنگی – تاریخی محوطه بازگیر با موقعیت جغرافیایی : استان گلستان ، شهرستان مینودشت ، بخش مرکزی ، روستای بازگیر و با قدمت پیش از تاریخ ، آغاز د.وره تاریخی و به شماره 3547. ) بررسی آثار کشف شده در روستای بازگیر : اشیاء کشف شده در روستای بازگیر پس از بررسی کامل ، بر اساس فرم و تنوع به 4 گروه عمده تقسیم بندی شده است : 1- ابزار آلات جنگی که بر اساس نوع کاربری و سبک ساخت و با در نظر گرفتن شکل ظاهری آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد : 1-1-خنجر : به عنوان یک وسیله تیز و برنده در میدان های جنگ و شکار جانوران به کار رفته و معمولا از دو قسمت تیغه و دسته ساخته شده است. در خنجر های مکشوفه بصورت یک پارچه قالب گیری شده و این قالب گیری نشان می دهد که دسته آن نسبت به تیغه کوچکتر می باشد. 1-2- تبر تیشه : به احتمال زیاد کاربرد دو گانه داشته ، یعنی در میدان نبرد و در کارهای کشاورزی و بریدن درختان کاربرد داشته ، چرا که از دو لبه برنده افقی و عمودی برخوردار بوده و به جای سوراخی در ابعاد متفاوت در آنها دیده می شود. 1-3- سرنیزه : هر کدام از سرنیزه های مکشوفه از لحاظ ابعاد و شکل تفاوت هایی با یکدیگر دارند که گویی هنرمند به وسیله آنها هنر خود را به نمایش گذاشته است. ساخت این اشیاء بر اساس قالب گیری به صورت بسته یا دو کف صورت پذیرفته است که به شکل صدفی و مجرا و مجراهایی در میان آن تعبیه شده تا ف مذاب بتواند از آن مجرا به داخل قالب راه یابد. همچنین سوراخ هایی برای رد کردن میخ وجود داشته تا دو کفه را بدین وسیله به یکدیگر محکم و متصل سازد. در کل ، این نوع قالب گیری در اشیایی به کار می رفته که سطوح پشت و روی آن هر دو دارای برجستگی و تزئینات بوده است. 2- ظرف متنوع : در اشیاء مفرغی بازگیر به صورت کلی سه نوع ظرف که از لحاظ ابعاد و شکل با یکدیگر تفاوت دارد و به چشم می خورد : 1-2- ظرف مفرغی شبیه به پاتیل ( مخروطی شکل ) 2-2- تشت های مفرغی 3-2- ظروف آبخوری مفرغی دارای لوله ناودانی شکل . برای ساخت این ظروف به نظر می رسد که ابتدا آنها را به صورت ورقه های با اندازه های متفاوت تهیه و بعد با کمک چکش به شکل دلخواه آماده می کردند. با توجه به ابعاد و فرم ساخت ، این احتمال را می توان در نظر داشت که برای مایعات نیز کاربرد داشته است. 3-ابزار آلات کارگاهی : دراین قسمت ابزار آلاتی دیده می شود که در کارگاه های تولیدی به عنوان وسیله ساخت اشیاء فی کاربرد داشته است. از این وسایل می توان از میله های مفرغی ، اشیاء شبیه ملاقه ، سه شاخک ، گل میخ ، کاردک در اندازه های متفاوت نام برد. نمونه برجسته آن قسمتی چهارپایه شبیه منقل های امروزی است که از آن به عنوان آتشدان استفاده می کردند. پایه های این ظرف به روش پرچ ، چکش کاری شده است. 4- ابزار آلات کشاورزی : نمونه های اشیائی که در کشاورزی کاربرد داشته ، می توان از اشیاء نوک تیز شبیه غلاف خنجر ( احتمالا برای نشا کردن ) ، تیشه باریک ، شیئی شبیه تبر ( احتمالا برای حفر کردن ) نام برد که ممکن است در آماده کردن زمین های کشاورزی و باغداری از آن استفاده شده است. آمار و فهرست اشیاء تاریخی – فرهنگی مکشوفه مجموعه مفرغی بازگیر عبارتند از : 1- سرنیزه مفرغی 24 عدد 2- کاردک مفرغی 30عدد 3- خنجر کوچک و بزرگ 16 عدد 4- تبر و تیشه مفرغی 27 عدد 5- ظروف سه پایه مفرغی 1عدد 6- ظروف مخروطی شکل مفرغی 44 عدد 7- تشت مفرغی 42 عدد 8- ظروف آبخوری 60 عدد 9- اشیاء متفرقه 27 عدد با توجه به بررسی و مطالعه مواد فرهنگی یافت شده و مکشوفه از محوطه باستانی ، نتایج زیر برای پژوهشگران تپه بازگیر به دست آمده است : 1- به دست آمدن قطعاتی از سفال قرمز منقوش از نوع چشمه علی ( cheshmeh ali ware ) و یک تیغه سنگی biadeiet در قسمت زیرین نشان می دهد که این محوطه در هزاره پنجم پیش از میلاد مورد توجه انسان ها بوده است. 2- با در نظر گرفتن نوع و سبک ساخت ، تنوع ، سادگی اشیاء مفرغی به دست آمده و مقایسه با سایر اشیاء مکشوفه مشابه با فلات مرکزی ایران ، شمال کشور و برنزهای لرستان و با توجه به این نکته که اشیاء مکشوفه به استثنای 4 نمونه از سرنیزه های مکشوفه ، بقیه آنها فاقد نقش و تزئین می باشند ، قدمت اشیاء مفرقی بازگیر هزاره اول پیش از میلاد پیشنهاد می گردد. 3- وجود اشیاء دپو شده در قسمت زیرین محوطه به نظر می رسد که این مکان جهت نگهداری و یا در واقع انباری برای این منظور بوده است. 4- در بعضی از وسایل کشف شده مانند رنده و خنجر ، آثار ضرب خوردگی ناشی از کار در آنها دیده می شود. این امر نشان دهنده آن است که لااقل برخی از آن وسایل در همان زمان مورد استفاده بوده و این مکان را نمی توان تنها یک زاغه تدارکاتی صرف در نظر گرفت. 5- پیدایش صورت گرفته مبین این مطلب است که محوطه بازگیر در واقع ادامه مکان باستانی وسیع تری در قسمت شمال شرقی بازگیر است که عبور رودخانه و وقوع سیل های طغیان گر و دخالت های انسانی در ادوار مختلف گسستگی جغرافیایی آن را فراهم نموده است. مجموعه تپه های بازگیر : مجموعه تپه های بازگیر در 7/25-21-55 طول جغرافیایی و 6/17-15-37 عرض جغرافیایی و در 139 متری از سطح دریا و در 300 متری شمال روستای بازگیر و در 200 متری شمال شاخه فرعی رودخانه اوغان قرار دارند. مجموعه تپه های بازگیر در یک فضای وسیع در حدود 13 هکتار ( 400*350 متر ) قرار گرفته و شامل سه برجستگی مجاور نیز می باشد. کشیدگی این اثر تاریخی - فرهنگی در محور شرق – غرب است. بزرگترین این برجستگی ها دارای 8 متر بلندی از زمین های اطراف می باشد. بیشترین ارتفاع اثر در جبهه شرقی آن دیده می شود ، لیکن در برخی نقاط کاربری محوطه به مرتع اختصاص یافته است. فلات فوقانی تپه مورد کشاورزی دیم قرار گرفته است. بدنه جنوبی و قسمتی از شمال تپه نیز بریده شده و یک آبراهه در ضلع جنوبی اثر ایجاد شده است. دامنه های شیب دار تپه به شکل مرتع باقی مانده است. تپه ها در 2و3 این اثر که در شمال تپه اصلی قرار گرفته اند، از سمت جنوب توسط کشاورزان تخریب و به منظور توسعه های کشاورزی تسطیح شده اند. بدین لحاظ حد فاصل تپه اصلی (1) و (2و3) یک فضای حائل دیده می شود . در بررسی سطحی این اثر شواهدی مبنی بر وجود معماری دوره تاریخی همچون آجر هایی به ابعاد 42*42*11 سانتی متر دیده شده است. سفالینه های به دست آمده از بررسی این تپه شامل سفالینه هایی با خمیره قرمز منقوش نوع چشمه علی با تزئینات هندسی بر روی بدنه و سفالینه های خاکستری دارای نقش کنده عموما بر روی پایه ها و نیز سفالینه قرمز ساده می باشد. همچنین سفالینه های لعابدار فیروزه ای و قطعاتی از ظروف شیشه ای دوره اسلامی نیز در محل بدست آمده است. با توجه به مطالعه داده های فرهنگی جمع آوری شده ، در بررسی سطحی این اثر ، قدمت آن به دوره های پیش از تاریخ ، تاریخی و اسلامی می رسد. مجموعه های تپه های روستای بازگیر به شماره 14110 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است . امامزاده موسی : امامزاده موسی در جنوب شرقی روستای بازگیر و در فاصله 1600 متری جاده ترانزیت مینودشت و مشهد – روبروی پلیس راه مینودشت واقع شده و بر روی یک تپه باستانی کم ارتفاعی احداث گردیده که در خارج از ساختمان امامزاده ، سفالهای قرمز و سیاه و خاکستری ساده دوره تاریخی فراوان دیده می شود. این امامزاده منحصر به یک ساختمان نوساز ساده و بدون آرایه های معماری و پلان مستطیل شکل می باشد. در درون این بنا تنها صورت قبری بدون تزئین و کتیبه دیده می شود و فقط پارچه سبز مخملین بر آن کشیده شده است. ابعاد این قبر به ترتیب طول و عرض و ارتفاع 40*85*5 سانتی متر است. در مجاورت این امامزاده یک درخت تنومند چنار کهن سال و یک درخت نظر کرده دق دقان دیده می شود. یکی از هیئت امنا اظهار داشته که او و زیارت کنندگان امامزاده موسی از این امامزاده و درخت نظر کرده دق دقان کرامتها دیده اند و معتقد است که اگر مقداری از این درخت و یا میوه آن در نزدیکی یا همراه انسان باشد، هیچگونه نظر بد و یا آسیبی به وی نمی رسد.به همین خاطر زیارت کنندگان در جهت قبله به درخت دق دقان دخیل شده و برای رفع مشکلات و براورده شدن حاجات خود نخ یا پارچه ای را به آن گره می زنند . در خارج از امامزاده ، قبرستان عمومی مردم روستاهای بازگیر و کویت محله ، البته به واسطه شان والای امامزاده و کرامت های ایشان ، برخی از مردم روستاهای اطراف مردگان خود را در این قبرستان به خاک می سپارند . دراین گورستان دو نوع تدفین دیده می شود : تدفین های قدیمی و تدفین های جدید. تدفین های قدیمی فاقد سنگ قبر و به صورت سنگ چین با قلوه سنگ به صورت یک پشته سنگی است و تدفین های جدید به سبک امروزی و با سنگ مرمر می باشد. بر سنگ مرمر نام و مشخصات فرد متوفی نگاشته می شود. به گفته یکی از هیئت امنا ، در گذشته در این قبرستان سنگ قبور قدیمی نیز وجود داشته است که یا سرقت شده و یا تخریب و شکسته شده اند. یکی از نمونه های باقی این قبور ، سنگ قبری به ابعاد 40*85 (ارتفاع و عرض ) بوده که به صورت ایستاده و ریشه دار می باشد و بر روی آن عبارت زیر خوانده شده است : .مغفور.محمد غفراله لها و لوالدیه ، سنه 1110 {ه.ق}.» امامزاده موسی کیست ؟ حاج فتح الله عابدینی دذر کتاب نور العین (ص 49+ ) از مدارک فراوانی آورده است : امامزاده یحیی بن زید علی بن الحسین (ع ) با پانصد نفر از سادات و شیعیان به طرف گرگان رهسپار گردیده و دشمنان در گنبد کاووس با ان بزگوار به جنگ پرداختند و در پایان جنگ ، امامزاده یحیی شهید گشت و در گنبد کاووس دفن گردید . بعضی از سادات که چنین دیدن ، فرار کردند و دشمنان هر یک از انان را که پیدا می کردند ، به درجه شهادت می رساندند و قبرستان مخفی می داشتند ، ولی به مرور ایام شناسایی گردیدند . در یکی از کتب خطی امامزاده نوشته شده: امامزاده موسی تازه گشت دفن شده است ». شیخ علی فلسفی در کتاب بیست هزار زیارتگاه جهان » از برخی قرائن و شواهد استفاده نمود است . وی معتقد است که امامزاده موسی یکی از یاران حضرت امامزاده یحیی بوده و جزو آن پانصد نفری است که به همراه ان حضرت به درجه شهادت نایل گشته است و نسبت شریفش با واسطه به حضرت موسی بن جعفر (ع ) می رسد . پی نوشت : 1- صدرائی ، علی ، گزارش گلستان » ، زمستان 83 صفحه 16 به نقل از فرهنگ جغرافیای نیرو های مسلح جلد 17 ص 20 مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استان گلستان 2- دهخدا علی اکبر لغتنامه ذیل کلمه بازگیر 3- یاداشت دست نویس حجت السلام شیخ علی فلسفی مشهد هیئت امنا امامزاده موسی بازگیر 4- عباسی قربانعلی گزارش مقدماتی اشیائ مکشوفه مفرقی بازگیر دی ماه 1380 مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استان گلستان 5- مدیریت میراث فرهنگی استان گلستان پرونده پیشنهادات ثبت محوطه تاریخی – فرهنگی بازگیر در فهرست آثار ملی کشور مرکز اسناد میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استانت گلستان 6- همان 7- گزارش کتبی آقایان قربانعلی عباسی ( باستان شناس ) ، اسماعیل صفری ( باستان شناس ) و محمد شاهی پودینه ( موزه دار ) ، پرونده پیشنهاد ثبت محوطه تاریخی _ فرهنگی بازگیر. 8- صدرائی ، علی ، گلستان ، ص 16. 9- ریاست سازمان میراث فرهنگی کشور ، لوحه ثبت در فهرست آثارملی کشور ، سال 1380. 10- عباسی ، قربانعلی ، گزارش مقدماتی اشیاء مکشوفه بازگیر. 11- مدیریت میراث فرهنگی استان گلستان ، پرونده پیشنهاد ثبت محوطه تاریخی – فرهنگی بازگیر. 12- عباسی ، قربانعلی ، گزارش مقدماتی اشیاء مکشوفه بازگیر. 13- برهانی ، محمد مهدی با همکاری علیرضا حصارنوی و رجب محمد ضروری ، بررسی و شناسایی باستان شناسی شهرستان مینودشت ( گزارش توصیفی – مقدماتی ) جلد اول ، تیر ماه 1384 ، ص 199- 200، مرکز اسناد و سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری استان گلستان. 14- تقریر حجت الاسلام شیخ علی فلسفی برای هیئت امناء امام زاده موسی ، روستای بازگیر ، مشهد 10/2/1380
| ||
+ نوشته شده در شنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۸۸ساعت ۱۲:۳۸ بعد از ظهر توسط علیرضا حصارنوی_باستان شناس |
داستان زیر متعلق به یکی از مردان لرستانی استکه همراه همسرش در یکی از نبردهای دوران گذشته علیه حکومت ستم شاهی رضاخان میر پنجشرکت داشته
در لرستان وایلام وکرمانشاه مردان ونی شجاع ونترس وجودداشته اند که زندگی را بر گرده اسبهای جنگی وتیز رو می گذراندند که هر زمان پایصحبتهای پدرم می نشینم یک داستان شیرین وگاها تلخ از سرنوشت آن مردان ون رابرایم تعریف می کند آنچنان محو سخنانش وداستان واقعی زندگی ودلاوریهای مردان ونبا وقار وبا شرف این آب وخاک می شوم که گویی در رکاب آنها وپا به پای آنان در آنرزمهای شرافتمندانه شرکت داشته ام واین بار می خواهم عین یکی از داستانها را برایتاننقل کنم پیرامون مرد ی شجاع وهمسر وفا دار وجنگجویش که همیشه مانند محافظی تعلیمدیده وجانثار در تمام جنگهابا دولتی ها وخارجی های م وحتی جنگهای طوایفی سایهبه سایه وپا به پای همسرش با لباس رزم مردانه می جنگید
آیا تاکنون نام شه مراد خان گراوند را شنیده اید؟
آیا نام همسر جنگ جویش را می دانید؟
بدون شک جز بزرگان ایلات وکسا نی که از نسل این دلیر مرد وشیر زن هستند کمتر کسی با نام ومحلرزم آنها آشنایی دارد
باتوجه به اختلافات طوایفی وبه اصطلاح حکومت های ملوکالطوایفی وخود مختاری بخشهای زیادی از کشور درزمان حکومتهای بی لیاقت قاجارورضاخان در استانهای غربی خصوصا لرستان در چند نقطه بزرگان ودلاورمردان زیادیبخشهایی را به تصرف خود در آوردند وبا حکومتهای مرکزی که بیشتر توجه آنها به چندشهر بزرگ بود به نبرد برخواسته وگاها خارجی ها یی که برای غارت ثروت ایران و بهکمک حکومتهای وابسته می آمدند نیز به دست این دلاورمردان به هلاکت می رسیدند البتهنا گفته نماند گروههای کوچکی هم بصورت راهزن فعالیتهایی داشتند که نباید به حسابآن دلاوران گذاشت هر چند رضا خان میر پنج همان ارازل وراهزنها را بهانه سرکوبمردان ون غیرتمند ما کرد وتعداد زیادی از بزرگانمان را به کام مرگ فرستاد کهعاقبت فرزندان آن دلاورمردان به همراه پیری فرزانه که پدرشان نیز قربانی بی لیاقتیحکومت وقت وشرارت راهن گردید رهبری فرزندان آن یاران دلاور از جان گذشته رابعهده گرفت ودر 22بهمن 1357برای همیشه تاریخ حکومتهای وابسته به اجانب را به همراهاربابانشان از نوک کوههای هشتاد پهلو وگرین وکبیر کوه وسبلان ودماوند والبرز ودنابه قعر تاریخ فرستاد که روحش با جدش امام حسین (ع) مهشور باد
آری به اصل مطلب وداستانمان برمی گردیم
دریکی از آن نبردها که در زمان ریاست نظه برخوردارغضنفری ازسرطرحان با دولت وقت اتفاق افتاد واین نبرد همزمان شده بود با اختلاف طایفه ایو.ایلی بین ایلات بیرانوند وطرحان که متا سفانه در آن نبرد دولت وبیرانوندها دریکجبهه قرار گرفته بودند هر چند در مناطق دیگر بیرانوندها ودولت درگیری های شدیدیداشتند اما چون دولت وبیرانوندها خوانین غضنفری طرهانی ها وگراوند ها رادشمن مشترکبه حساب می آوردنددر آن مقطع زمانی در کنار هم دریک جبهه علیه سر طرحان وارد نبردشدند تا جایی که پیش رویهایی هم داشتند اما در این میان مرد وزنی دلاور که همیشهدر کنار هم بودند با نقشه ای زیرکانه دولت وحامیانش را به یکی از مناطق سعب العبوراطراف کوهدشت لرستان کشانده وآنها را به محاصره نیروهای خود ونظه برخورداردرآوردند واین محاصره دقیقا32روز ادامه داشت در طول این نبرد شه مرادخان وهمسرشهمراه نیروهای سواره وبصورت تیمهای کوچک مدام حملات خود را بر قوای دولتی ادامه میدادند اما در بیشتر موارد یک سوار زیرک وی را همراهی می کرد وباهم عملیاتهاییمتهورانه علیه قوای دولتی وحامیانشان انجام می دادند که آن پشتیبان کسی نبود جزهمسر ایشان بنام دان انار یا گل نازارکه لباس مردانه بر تن کرده بود ودر هر حملهسواران سخت کوشی را از پای در می آوردند وچنان بیم وحراسی به دل قوای دولتی انداختهبودند که بناچار از قوای جنگجوی بیرانوند که در اختیار عزیزالله خان منصور ومحمدپیامنی از دلاوران نامی لرستان بودند برای مقابله استفاده کردند وحتی بعلت محاصرهشدید از نظر آذوقه در خطر جدی بودند که به خوردن گوشت اسبهای خود روی آورده در ایننبرد چند بار زن شه مرادخان به مصاف حریفانی قدر می آید که اکثرا یا کشته می شوندویا میدان معرکه را ترک می کنند تا زما نی که نوبت به محمد پیامنی فرزند امید علیکه دامادمنصورخان بیرانوند است میرسد محمد که چابک سواری از ایل سگوند است وبعلتجنگ بر روی زین معروفیت خا صی داردوبارها قوای انگلیسی ودولتی را شکست داده حریفرا بر انداز نموده وبه نزد سواران اردو می آید ومی گوید با حرکاتی که از این سوارمی بینم ونحوه تیر اندازی وشمشیر زدنش ایشان یک زن رزمجو است قصد اسارت وی را دارمتحت هیچ شرایطی کسی به پشتیبانی من به وی شلیک نکندپس از ساعاتی نبرد شدید جنگ تنبه تن بین آنها آغاز می شود که محمد پیامنی با ترفندی اسب وی را هدف قرارمی دهد کهمنجر به افتادن سوار از روی زین ودرنتیجه اسارتش می گردد محمد با جوانمردی تمام ازاهانت کردن به شیرزنی که هم نام یکی از دوخواهرش که یکی از آنها مادر بزرگ پدرینگارنده داستان است جلوگیری می کند وفقط دو انگشت شصت وی را می بندد شه مراد خانکه بر حسب اتفاق در جبهه ای دیگر به تدارک قوای برای محاصره کامل وشکست دشمن مشغولاست از موضوع اسارت همسرش بیخبر است تا همسرش را به اردوی بیرانوندها می برند کههنگام ورود یکی از جنگجویان قصد توهین به وی را دارد که با ضربه پای بانوی شجاع بهعقب رانده می شود ومحمد از این موضوع خشمگین شده ومی گوید چرا قبل از اسارت حاضربه نبرد با این ضعیفه نبودی وچون داماد عزیزالله خان بیرانوند وازفرماندهان مشهوراست کسی یارای مخالفت با وی را ندارد دان انار یا گل نازار که متوجه ابهت محمد میشود می گویداگر شوهرم متوجه اسارتم بشود بدون محافظ برای آزادی ام به اردوگاه میآید وقطعا این جماعت او را می کشند ویا ممکن است نقطه تلاقی واصلی جنگ اردوگاه شمابشود که در این صورت قوای دولتی برنده جنگ می شوند وما عشایر لرستان متضرر خواهیمشد که محمد دستورآزادی ورهایی آن شیر زن را می دهد وبه حرف هیچ مخالفی اهمیت نمیدهد سلاح واسب در اختیارش گذاشته ورهایش می کند شه مرادخان که متوجا این اسارت شدهتانزدیکی اردوی محمد وقوای دولتی می آید که با وساتت زنش از ورود به اردوگاه منعشده وچگونگی برخورد مردانه سردارشجاع لرستانی محمد پیامنی را که می شنود برمی گردداما متاسفانه در کشاکش آن نبرد نابرابرشه مرادخان توسط دو نفر از یاران نزدیک خودشکه مرعوب قوای دولتی شده مجروح ودر نتیجه جان به جان آفرین تسلیم می کنددرصورت یافتن اطلاعات بیشتر از چگونگی آن نبرد وسرنوشت مردان ون جنگ جویش مطلب راکامل کرده وبه استحضارتان می رسانیم
وقصداریم با امید خدا زندگی محمد پیامنی ویارانش را به صورت قصه هایی هر چند کوتاهتقدیم نمائیم با تشکر محمدکریم بازگیرپیام اهانت آمیز الله رحم رحیمی بیرانوند در تلگرام به طوایف زیراعتراض شدید محمد کریم باز گیررا بدنبال داشت بحث وجوابیه های زیر قسمتی از اینموضوع است که به صمع ونظرتان می رسد
اهانت الله رحم رحیمی بیرانوند به ایلات وطوایف بزرگ لرستان از جملهایل بزرگ بازگیروطایفه های ممصارم ،فراش،چنگایی،رک رک،دلفان شامل محمودوند(ممیوند)خالوند وسرناوه، چقلوند،نقی،حسین
بک،بور،میرزاوند چگنی، شمسین ها بخصوص تیره هایسه برادر سلیم .زرین چقایی.وایل بزرگ بازگیر
وجواب محمد کریم بازگیربه الله رحم بیرانوند.این آقای الله رحم بیرانوندظاهرا قصد دارد کاندیدای شورایشهر خرم آباد شود
الله رحم رحیمی می گوید
(گذری بر تاریخ سپهوندها) علیمحمد خان معروف به علی فرزند ارشد میرزا احمدخان شمس الدینی بیرانوند می باشد ویابتدا ریاست ایل بیرانوند را بر عهده داشتند سپس حکومت بدست مرادخان
برادرش افتاد وپس از آن حکومت و فرماندهی فوج محلی بیرانوند بدست فرزندان حسینعلی خان افتاد.خوانینسپهوند در دو منطقه حکومت می کرده اند اول ده پیر یا همان سرزمین خروس اسبق و دوم
درملاقربانی نزدیک چقلوندی (بیرانشهر )این خوانین طایفه های زیادی بعنوان رعیت در خدمتشانبوده اند که میتوان از میان آنان .طایفه های فراش.محمد صارم .چنگایی رک رک .بازگیر دلفان
شامل محمودوند خال وند .سرناوه و طایفه های چقلوند.نقی.بورحسین بگ .میرزاوند چگنی عده ای از، شمسین ها بخصوص تیره های سه برادر سلیم .زرین.چقایی و غیره اما پس از تقسیم
اراضی و رعیتیمالکی بیشتر زمینهای کشاورزی در اختیار رعیت قرار گرفتند
به هر حال لوطیان ایل بیرانوندنیز به سبب نامدار بودن سپهوند لقب خود را به سپهوند تغییر دادند و بیشتر روعایای سپهونددر میان طوایف دیگر نیز لقبشان سپهوند میباشدمطالب بالا .بر گرفته از کتاب
گفته هاو ناگفته های لرستان نویسنده الله رحم رحیمی بیرانونداست که در تلگرام اقدام بهانتشار آنها کرده بود
تکرار اهانتهای الله رحمرحیمی بیرانوند به ایلات نقی حسین بک ممصارم میرزاوندو بازگیر
اهانت به ایل بزرگ بازگیرتوسط الله رحم رحیمی بیرانوند
(مروری بر پیشینه ی طایفه بازگیر)بازگیرهااز مردمان کرد کلهر کرمانشاهان می باشند و از تیره محمودی بوده اند که عده ای از آنان به منطقه سراب بازان ایلام نقل مکانمی کنند.بعد از مدتی به دو
تیره دوشم (دوشنبه ) و دارا (داراب ) به نشان سیاه و سفیدمعروف می گردند و زیر تیره هایآن هم قمرالی نیرالی و غیره می باشند این جماعتاز ایلام همراه لرها ی پشتکوه به لرستان می آیند و تنها
ملکی که خریداری می کنند منطقهسالی و چوبتراش می باشد .پس از ازدیاد جمعیت در میان دیگر ایلات لرستان پراکنده میشوند .مثلاً در میان بیرانوندها در ده پیر رعیت سپهوندها در ریمله رعیت
مرادها ودر بروجرد در روستای ده لوهه رعیت آروان ها بوده انددر نوشتن مطالب در خصوص تبارشناسیایلات لرستان هیچ گونه غرضی نمی باشد و هدف شفاف سازی و روشنگری فرهنگ قوم لر
می باشد.بر گرفته از کتاب گفته ها و ناگفته های لرستان نویسنده الله رحم رحیمی بیرانوند
جوابیه کریمبازگیر, [12.06.16 10:35]پاسخ های کریم بازگیر, [12.06.1610:33]
قابل توجه جناب الله رحم رحیمی بیرانوند باسلام واحترام
بازگیر یک ایل بزرگ است که بعلت کثرت جمعیت چند خانواراز آنها ماننددیگر ایلات که گروههایی در میان یکدیگر دارند درمیان ایل بیرانوندوجود دارندودلیلآنهم بخاطر سیار بودن زندگی ایلات لرستان وایلام خصوصا کوچ نشینی ایل بیرانوندو مهاجرتییلاق وقشلاق عشایر ودرنتیجه پیوندی های متعددگروههایی از بازگیرهانیز به میانبیرانوندهاآمده اند که در وبلاگ اینجانب محمدکریم بازگیرتحت عنوان (کلام الاجداد)مفصل توضیح داده شده ودر کتب مختلف وسایتهای زیادی با سلیقه های متفاوت در بارهآنها مطالبی درج گردیده اما در تمام مطالب درج شده در طول تاریخ بازگیرها که کردملکشاهی ایلامند در هیچ جای جهان رعیت معرفی نشده ورعیت شناخته نشده اند ودر هیچ جای ایران رعیت کسی نبوده اند نویسنده کتابیا دفتر خاطرات فوق(الله رحم رحیمی بیرانوند) باید از نوشتن این گونه مبطلات تجدیدنظر کنندزیرا نمی شود دو یا سه خانوار را برای نقد وبررسی ایلات انتخاب کرد وموردبررسی قرار داد ودر باره کم بودن املاک بازگیران که درباره آن نیز سلایق وعقاید شخصی خودتان را بکار برده واظهار داشته اید به استحضار مردم شریف میرسانم از ایلام تاکرمانشاه وپلدختر وروستاههای آن ودشت کره گاه وتاف وبروجرد ودورود وهمدان وچنداستان دیگر کشوربه حدی زیادند که نام بردن آنها نیاز به آمارگیری اقتصادی دارد نهنوشتن چند کلمه وجمله ناسیونالیستی وطوایفی آنهم با پوشش وظاهری ضد ناسیونالیستو.کریم بازگیر, [11.06.16 22:19]در پاسخ به اهانتهای اله رحم رحیمی بیرانوند به طوایف بزرگ لرستان از جمله ایل بزرگ بازگیر
اولا تمام مطالب شما در باره ایل بازگیرکذب محض است به دو دلیل دلیل اولکه ما اصلا کرد کلهر نیستیم وکرد ملکشاهی ایلامیم وچند طایفه از ماکه ساکن استانکرمانشاه هستند مانند طایفه هایی از سه تیره حق مراد، یارمرادمعروف به یارگَه و حسن بازگیر تشکیل میشودازسراب بازان ایلام به کرمانشاهمهاجرت کرده اندنه از کرمانشاه به سراب بازان
حسن باز گیرها . امیر ویسمراد ها امیر حق مرادها وچند تیره دیگر از سراببازان ایلام به کرمانشاه مهاجرت کرده اندواز آنجابرای فتج شیراز به همراه کریمخان زندرفته وپس از فتح شیرازبه نزد سادات میر سور برگشته وماندگار شده اند که همان سه طایفهبه اندازه بزرگترین ایل لرستان هستند وبازگیرهای لرستان تیره های سیاه وسفیدوطایفهکرنوکرها که فرزندان برادر کوچکشان بنام چراغ خان از سرداران سپاه صفویه هستند بعد ازکشتن مالیات بگیران وفرزند یکی از والیان ایلام حدود 300سال پیش به لرستان آمده اندوسند منطقه تاف رادارند و حتی درتمام لرستان از دادن باج وخراج به مالیات بگیران محلیونوچه های آنها به دلیل پشتوانه قوی قومی ونیروهای زبده وپهلوان صفت خود ومقابلهجدی با توشمالهای به اصطلاح خوانین که چندان هم مایه افتخار خدا واسلام وائمه نیستند(ازدادن باج وخراج)معاف بوده وکشت وکشتارهای معروفی با ایلاتی در مناطق مختلف لرستاننیز به همین خاطر داشته ایم که بعدا بادادن خونبها از طرف بازگیرها به قومی های امروزی مبدل شده و این قومی ها باعث جلوگیری از درگیریهای محدد شده وبا حسن همجواری وفامیلی سالهاست که خانواده های زیادی از ایلات بزرگ بازگیر وبیرانوند باهم زندگی می کنند ومایه افتخاریکدیگرند ونیازی هم به اینگونه فرا فکنی واختلاف ایجاد کردن از سوی کسی مانند جنابعالی که در میان ایل بیرانوند هم به این روش ناثواب شناخته شده ای ندارند ودوست عزیز کتابی هم پیداکنید که تاریخ 100ساله ای داشته باشد ونویسنده آن اشتباهاتزیادی نکرده باشد چنین کتابی نمی یابید زیراحتی اولین شناسنامه وسند در ایران قدمتش به بیش از 92سال نمی رسد در ضمن به کیان وبزرگیهیچ قوم وخویشی اهانت نکنید که تبعات منفی برای شما وقصد کاندیداتوری شما در شورایشهررا دارددر ضمن ماطوایف بازگیر سیاه وسفیداز ایلام به لرستان آمده ایم نه ازمنطقهسراب بازان به لرستان اهالی سراب باز به کرمانشاه مهاجرت کرده اند
کریم بازگیر, [11.06.16 22:22]
کسانی که دوست دارند ایل باز گیر را بهتر بشناسند از طریق گوگل وبلاگ کلام الاجداد اینجانب محمد کریم بازگیر رامطالعه فرمایند باتشکر
الله رحم رحیمی بیرانوندمجدداین پیام اهانت آمیزرا ارسال کرده وپاسخ بازگیر رانیز در پایان همین مطلب دریافتمی کند
جناب بازگیر عزیز با سلام و عرضادب خدمت شما و تمام دوستان در گروههمانگونه که قبلاً عرض کردم به هیچ حزب و گروهیوابسته نبوده و نیستم. دل خوشی از طایفه بازی و قبیله گرایی هم نداشته
و ندارم.اما راجب مطالبم در خصوص ایلات طوایف و مهاجران به لرستان لازم است بعرضتان برسانماینجانب از سلل 1366 شروع به تحقیق و پژوهش تبار شناسی کرده و تا کنون موفق به گردآوری
هشت مجلد کتاب قریب 600 مقاله و هزاران دست نوشته گردیده ام و سعی در آن داشتهام نسبت به هیچ قوم و تباری توهین و اهانت نکنم .اما اینکه به معرفی تیره و طایفهها پرداخته ام حاصل 29 سال
زحمات شبانه روزی بنده و مراجعه به خانواده های مطلع دربین طوایف کتب های تاریخی گشت و گزار و مصاحبه با بزرگان و اندیشمندان لرستانمی باشد .و هرگز باید فراموش نکنیم که حکومت
لرستان از زمان حمله ی تیمور به بعدبصورت ملوکلطوایفی و خان و رعیت سپری شده است و همه طوایف و ایلات از این مستثنا جدانبوده اند. .از اینکه بنده در معرفی بازگیرها دقیق به مطالب و اتفاقات
اشاره کرده امشکی نیست و اگر حضرتعالی به چند سال قبل از انقلاب برگردید به جواب های سوالات خودتخواهی رسید شاید حافظه ی من و شما ضعیف باشد اما حافظه ی تاریخ دقیق و با کسی شوخی
ندارد در رعیت بودن اکثر تیره و طایفه هایلرستان شکی نیست و ما نباید زود گذشته ی خودمان را فراموش کنیم .جهت رسیدن به واقعیتو اثبات گفته های بنده لطف کنید سری به میان بازگیرهای ساکن
در هرو از کرگانه تا بروجردو از مرز حسنوند تا سگوند بزنید تا حقایقبرایتان روشن تر شود و بدون گدار به اینجانب توهین و بجای تشکر بابت کارهای فرهنگیاز استفاده گفتن اراجیف استفاده
نکنیدبنده در حال حاضر در اهواز هستم و متوجه مطالبارسالی حضرتعالی نشده ام در صورت وم با دیده ی متت متتظر نقد و انتقادات سازنده یحضرتعالی و دوستان عزیز می باشم ارادتمند شما
الله رحم رحیمی بیرانوند
پاسخ محمد کریم بازگیرنویسندهکلام الاجداد به اهانتهای الله رحم رحیمیبیرانوند به ایلات لرستان از جمله ایل بازگیر
باسلام جناب الله رحم رحیمی بیرانوند صفر،اولا که بازگیر زیادی درمحل زندگی شما ساکن نیستند تا مورد بررسی ونقد شما قرار گرفته باشند واز بزرگیبازگیرها وایل وطوایفی که دارند بسیار کم اطلاع هستید وچند خانوار که به علت نزاعوقومی درمیان طوایف دیگر ماندگارشده اند را نباید بعنوان کل ایل بازگیرمورد کندوکاوطوایفی وایل شناسی قرارداد دوما شما ازیک طرف داعیه ضد ناسیونالیستی دارید وازطرف دیگر چند کدخدا وشبه خان از ایل وتبار بیرانوند که هیچکدام هم از طایفه صفرنیستندرابیشتر از شان واقعی آنها بزرگ کرده اید لا اقل اگر به اسدی ها واعظمی هاوبزرگان شمسین ها ویا منصور وعزیزالله عیزالله خان اشاره ای بعنوان بزرگان ایلبیرانوند می کردید وطوایف وتیره های خودتان که تفنگچی وچوبدارآنها بوده اند رابجای دیگران معرفی می کردید به واقعیت نزدیک تر بود شما طایفه های بزرگ نقی وحسینبگ وشمسین ها ومیرزاوند چگنی ودلفانها راوچند طایفه بزرگ دیگر از بیرانوندها رارعیت کسانی معرفی کرده اید که اصلا ارباب نبوده اند
در لرستان همه می دانیم کهارباب رعیتی مختص زمین داران بزرگ مانند چاغروندها(شجاعی ها) وگروهی ازسادات وقتوخانواده هایی مانند آیت الله کمالوند( ره بوده )ودرسال 1341پس از انقلاب بهاصطلاح سفید پس از جداکردن سهم بزرگان طرفدارحکومت ستم شاهی زمینهای آنها بین مردمتقسیم شد البته نام تنها مالکان لرستان که رعیت داشته اند مشخص واسناد آنهادراصلاحات ارضی ودر دفترخانه های ثبت املاک موجود است ونیازی هم به تحریف تاریخندارد،
بنده محمدکریمبازگیر از گذشته اقوام خودم بهتر از هر کسی که بیرون از این ایل وتبارم باشد خبر دارمواگر خبر ندارید نحوه اداره ایل بازگیر سالهاست که بصورت زیر اداره گردیده که هر6نفر کدخدا هر کدام تیره وطایفه ای شناخته شده داشته اند یک رئیس داشته اندورئیسان نیز تابع دستور کهن سال ترین های ایل بوده واین را بدانید نه من بلکه هر کسی را مثال بزنیمنیاکان خودش را بهتراز دیگران می شناسد اما ماهم تحقیقاتی به طول عمر پدرانمان به طولعمر تیره ها وطوایف وایلاتمان که فقط در بین تیره علی مراد تاکنون کسانی که از ما ازدنیا رفته اند زیر یکصد وبیست سال نداشته اندوآخرین نفر پدر بزرگم کربلایی شاهمرادفرزند علی مراد بازگیربود که دو شاه قاجار دوشاه پهلوی ونظام جمهوری اسلامی رادیدندومسیر کوچ وسختی های ایل بیرانود راکه گاها آن زندگانی سخت راباهم تجربه کرده برایمانمانند کلاسهای عملی ونقطه به نقطه تعریف وچگونگی کشته شدن بعضی از غارتگران اموال مردم(بقول شما خوانین )سرمست از پشتوانه های دولتی وچه بقول دولتی ها یاغیان را نه درزمانحیات خودش بلکه از پدرشان علی مراد دوم که 140سال عمر کرده ودر سن 120سالگیدندانهای نو در آوردند واتفاقا126سال آن عمر با برکت را به خاطر اینکه مادرش از طایفه کر تیره گلاب وخانوادهمعروف به زرد علی بوده وبخاطر وجود 93خانوار از بازگیرهای مهاجر به ایل بیرانونددر میان بیرانوندها زندگی کرده واز دره ساکی وسراب علی نقی تا سیل گرگی ومسیر قلعهرحیم برای جلوگیری از مرگ ومیر مردم گرسنه آن زمان که کار کشاورزی هم بلد نبودهاند هفت آسیاب آبی با خرج وهمت خودش می سازد واز طوایف مورد ادعای جنابعالی هفتلوینه (آسیابان)بکار می گیرد که یکی از آن آسیابها در اختیار جنگجویانی که با دولتوقت می جنگند قرار می گیرد وتعدادی از اهالی را در آن مشغول پخت نان (گرده) می کندتا جنگجویان گرسنه نمانند شبیه همین کار وآسیابها را در روستاهای دینار آبادبروجرد بنام علی مراد بازگیر داریم که هنوز خوشبختانه آثار آن موجود است در منطقهمیش وند میانکوه نیز آثار این رئیس وبزرگ ایل بازگیر وبرادرش برزوهنوز موجودندوفرزندان کسانی که در آن آسیابها کار می کرده اند زنده اند وگواه خوبی بر این مدعاهستند، واین مطلب را هم اضافه کنم که 93خانوار بازگیر سیاه وسفید قبل از جلوسرضاخان بعلت نزاع شدید بین آنها وعده ای از بیرانوندها ودلفانهای ساکن در منطقهسراب علی نقی که اتفاقا نقشه از پیش طراحی شده همین افرادی که جنابعالی بعنوانارباب وخان از آنها نام برده اید برای اختلاف افکنی بین دلفانها وبازگیرهاست وباعثضعیف شدن دو طایفه می شود که پس از سه روز جنگ مردانه با گرز وگوپال وسپر وسرمایشدید منطقه بازگیرها به منطقه تاف وکرگاه که سند آن را از دولتهای صفویه وقاجاریهدارند مهاجرت می کنند وتنها دوسه خانواده که آدرس سپهوند ،مردانی وشکاری گرفته انددر بین بیرانوندها باقی می مانند که جنابعالی بازگیر شناسیتان را روی این دو سهخانوار متمرکز کرده وقسم می خورم هنوز آنها راهم درست نشناخته اید واز شجاعتوشهامت آنها با خبر نیستی واگر استادانی همچون حاج حبیب شکاری فیض الله شکاری حاجشیر طلا شکاری وفرزندان قهرمان شیر خان بازگیر (مردانی ها)وحاج رحم خدامرادی ها رامی شناختی از اصل ونسب وریشه بزرگانشان که تحت هیچ شرایطی زیر بار توشمالانوشبه خوانینی که نام برده ای نرفته اندوتاریخ نیز گواه این موضوع است باخبر می شدی، واین موضوع را نیز مد نظر داشتهباشید که از منطقه آبسرده تا چغلوندی فقط دوطایفه بزرگ بازگیر سیاه وسفید بابیش از17تیره از بیرانوند قومی داشته و دارند واگر بازگیرهایی که در بروجرد ودشتسیلاخورورازان وسرگرفته ودینار آباد گچینه و آبسرده که بابیرانوندها قومی دارند رااضافه کنیم خواهی دید که اکثر شیرمردانی از ایل بیرانوند که سرشان کلاهی می ارزدمادرشان بازگیر است می توانید در این مورد هم تحقیق کنید ، ومن اززبان بزرگانی این مطالب را می نویسم که هرکدامش ماننداحمد خان پدر علی مراد که 165سالاز خداعمر گرفته وعلی مراد اول یکی از 8فرزند سبزوار که حدود190سال عمرکرده تاریخیرادرسینه پاکشان نهفته دارند وبه مامنتقل کرده اند که اگربخواهیم مانند بعضی اافرادآنرابهدنیای مجازی بکشانیم ممکن است اختلافات فاحشی با نوشته ها وگفته های شما ودوستانتانداشته باشد وزیر بار چنین حقایقی که نروید هیچ آنچنان آسمان ریسمان ببافید که سنگ رویسنگ بند نیاید
وگفته اید آنچه درباره بازگیرهانوشته ام دقیق وبدون عیب وحقیقت است که بعلت کم اطلاعی از وسعت ایل بازگیر وریشهخوش نام آن اکثر نوشته هایتان وتحقیقات مورد ادعایتان ممکن است در محل زندگی فردیویا تیره ای خودتان باشد که بسیار ناقص وشبیه انشاءنویسی دانش آموزی است که حتیمسلط بر نوشتار خود نیست و اگر برفرض مثالیک نفر از تیره جنابعالی که احتمالا از تیره صفرباشید در نزد یکی از کدخدایان وخوانینبازگیر زندگی کرده باشدویا بلعکس وتابع قوانینومقررات محلی وعرفی منطقه بوده که در قدیم رسم بوده دیگر آن شخص را رعیت فلان بازگیرحساب نکنید ودر رعیت بودن طوایف وتیره ها گفته اید شخص جنابعالی از نظر نژادی جز کدامخوانین بوده اید که در تاریخ ثبت نشده است وکسی هم نمی داند
اگر به تاریخ گذشتگان خود نظریبیفکنید ما وشما در دونقطه مقابل هم بوده ایم واین قومی های امروزی وصده اخیرکهماوشمارا به هم پیوند داده بخاطر همان تقابل ها بوده که بر اثر نزاع های اتفاق افتادهکه قابل ذکر نیست ،ولی کینه ورزی خودرا بصورت مثلا کتاب در آورده وپا را از حد حدودخودفراترنهادهاید وایل بزرگی را رعیت فلان کدخدا وتوشمالان محلی معرفی کرده اید چون ممکن است یکخانواده برای فرار از مجازات جرم ویاقتلی که کرده است به میان یک گروه دیگر که در دسترس قانون ویادیگر طوایف نبوده اند رفته ویا بعلت مهاجرت ییلاق وقشلاق ودر نتیجهخیشاوندی های متعددماندگار شده اند رابهانه کرده وتحت عناوین مختلف به ایل وتبارماتوهین کرده وطلب کار هم شده ایددر ضمن جناب نویسنده تاریخ را تحریف نکنید ونام حافظهتاریخ بر آن نگذارید وفقط بگوئید من درست می گویم ودیگر هیچ ،همچنان که شما به گذشتگانمی تازید در آینده کسانی خواهند آمد که نوشته ها ونظرات من نوعی وشما برایشان حالتیطنز آور وخنده دار پیدامی کند
برادران وعموهای من از گورکشتا پل هرو واگر خبرندارید از سیستان وبلوچستان قلعه گنج کرمان گلستان همدان کرمانشاهوالبرز تاگیلاوند تهران وایلام واز چوبتراشوانگز وسالی ودهباقر ودیناروند ومیان گلال سهیل بیگی وچشمه سرخه وسرخده وده محسنتا خرم آباد وتنگ فنی وهلوش وچم مهر وماژین ایواندر وریمله وموسیوندی وگچینه ودرب آستانهخالد ابن علی (ع) ونستون وورکوه وسرگرفته تا درود خوزستان کهکیلویه وبویر احمد وایلام وکرمانشاه وفراتر از آن خارج از ایران از دیاربکر ترکیه مدائن ومیسان وکرکوکعراق با قدمتی چهل هزارساله از تبارمادها تامن حقیر همیشه ایلی مستقل وشیعی ومبارزبا هرگونه زیاده خواهی وخان وخان بازی بوده هر چند خوانینی مانند بدر خان نادر خانعادل خان طاهر خان ظاهر خان علیمراد ورضا خان واسد خان ورئیس جمعه وشیرخانوحصاربیک وصدها رئیس وکدخدا که نام آنها در این مطلب نمی گنجداین ایل بزرگ بازگیر رامدیریت واداره کرده وفلسفه وجود بازگیرها تنها طوایف سیاه وسفید در لرستان همین مبارزهبا خان وخان بازی وکشتن یکی از والیان ویا فرزندوی وآمدن به لرستان بوده وبس
نمی توان چنینقلم زدنی را براحتی به فرزندان این ایل دیکته کرد واگر می خواهید بدانید اربابانواقعی در لرستان چه کسانی هستند فرق بین ارباب وکدخدارا از بزرگان این دیار کهنلرستان جویا شوید شما از کدخداهای محلی ایلتان بعنوان ارباب نام می برید در صورتیکه همان کدخدایان ویا به اصطلاح خودتان خانهایتان رعیت افرادی مانند چاغروند هاو.بوده اند وچون مدتی با دولتهای وقت قاجار وبیشتر پهلوی اول مبارزه کرده اند آنمبارزان را با خانها واربابان دولتی درهم آمیخته اید وبه اشتباه ارباب معرفی میکنید در صورتی که خیلی هم از آن کدخدایان مورد نظر شما به ایل وتبارتان خیانتهاییکرده اند که باعث مرگ خیلی از مبارزان بیرانوند به دست ایادی مزدور رضا خانگردیدند وناجوانمردانه با زهر ویا خنجر آنها را در خانه های خودشان به قتلرسانیدند ولی متا سفانه شما که خود را نویسنده قهاری می دانید بجای گفتن واقعیت بهدنبال کسب نظر ورای نه چندان با ارزش بچه خانها ی وابسته به حکومتهای مزدوررضاقلدر وقاجاریه بی خاصیت هستید ودر عوض همسنگران بزرگان بیرانوند مانند محمدپیامنی وشیرخان بازگیر وعلی مراد بازگیر وفرهاد بازگیر وفرزندان آنها را رعیتتوشمالهای وابسته به رضاخان معرفی می کنید در صورتی که بزرگ زادگان بیرانوندهیچگاه چنین مطالبی را از شما نخواهند پذیرفت به دلیل اینکه بیش از 17تیره از ایلبزرگ بیرانوند خواهر زاده ووابسته به بازگیر ها هستند والحق والانصاف از بهترینهایبیرانوندنداما مطالب شما که ناشی از هم نشینی با چند توشمال کم سن وسال کهبزرگانشان در قید حیات نیستندوعمدتا به محوریت چند نفر جدا افتاده از یک ایل بزرگنمی تواند سندی بر اداعاهای بی اساستان باشد وامیدواریم هرچه زودتر این بدعتوتحریف تاریخ را از ذهنتان پاک کنید .
درباره این سایت