محل تبلیغات شما
Related image
پایگاه خبری یافته: اسفند 1302 هجری شمسی مصادف بود با سال‌روز اعدام مهرعلی‌خان (امیرمنظم) حسنوند و شیخ‌علی‌خان (شیخه) بیرانوند توسط سپهبد امیر در میدان اعدام (آزادی) خرم‌آباد است.
92 سال قبل در چنین روزی، نیروهای نظامی ارتش غرب به سركردگی امیرلشكر احمدآقا امیر (كه فروردین 1309 درجه سپهبدی گرفت و به سپهبد امیر مشهور شد) پس از كسب تكلیف از رضاشاه، اقدام به اعدام مهرعلی‌خان و شیخه به همراه چند نفر دیگر نمود كه اكثراً از ایل بیرانوند بودند.
البته اعدام سران عشایر لرستان بدین‌جا ختم نشد و 27 شهریور 1304 نیز 13 نفر دیگر از سران سرشناس عشایر در بروجرد و توسط امیر‌لشكر "حسین‌ خزاعی" به دار آویخته شده و عده‌ای دیگری نیز در نهاوند به همین سرنوشت دچار گشتند.
میدان آزادی خرم‌آباد سال 1302 وجود نداشت و این محدوده زمینی محدود به ورودی پل صفوی (بزرگ) را از جانب غربی شهر در بر می‌گرفت كه  حدود 3 دهه بعد، به خاطر این واقعه اعدام، نام میدانی كه در آن‌جا بنا نهاده شد را اعدام می‌گفتند. بعدها در مجاورت این میدان، ساختمان شهربانی و زندان مركزی خرم‌آباد احداث شد و نام میدان آن به میدان مجسمه (به خاطر نصب مجسمه رضاشاه وسط میدان) مشهور گردید و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به میدان آزادی تغییر نام داد.
 سال‌روز اعدام مهرعلی‌خان حسنوند و شیخ‌علی‌خان بیرانوند توسط سپهبد امیر + عكس
دو نفر وسط بر چوبه‌ی دار: مهرعلی‌خان حسنوند و شیخه بیرانوند
 
مهر‌علی‌خان فرزند صیدمهدی‌خان حسنوند ملقب به امیرالعشایر و شاه‌زاده‌خانم جایدری (دختر زین‌العابدین‌خان) سال 1259 هجری خورشیدی در سلسه به دنیا آمد. وی كه سیمایی خوش داشت پس از مشروطیت، به ترتیب القاب سردار اسعد، سردار امجد، امیر اكرم و امیر منظم را از محمدعلی‌شاه و احمدشاه گرفت و پس از شكستن حصر عشایر بیرانوند در تنگه زاهدشیر و ورود نیروهای نظامی در 22 آذر 1302 به خرم‌آباد، اگر چه با آن‌ها همكاری‌هایی داشت، ولی دست آخر توسط سرهنگ گیگو (گریگور ارمنی) در منطقه بسطام بازداشت شد.
سرهنگ "محمودخان پولادین" که از طرف امیر‌ به عنوان بازپرس و در حقیقت رئیس دادگاه یقین شده بود، نتوانست حرفی از او بکشد؛ یعنی مهرعلی‌خان هرگز به سوالات او پاسخ نداد و تنها به این نکته اشاره کرد: ما باید اعدام شویم دیگر این سوال و جواب‌ها چه ضرورتی دارد؟
وی به همراه با شیخ‌علی‌خان بیرانوند، سردارخان والی‌زاده (فرزند پاپی‌محمدخان) و یك نفر دیگر كه از ایل بیرانوند بود، چند روز زندانی و دست آخر اسفند 1302 (به قولی 19 اسفند و به قول دیگر 21 اسفندماه 1302) به دار آویخته شدند. از مهرعلی‌خان فرزندی بر جای نمایند.
***
"ﺷﯿﺦ‌ﻋﻠﯽ‌ﺧﺎﻥ ﺑﯿﺮﺍﻧﻮﻧﺪ" ﻣﻌﺮﻑ ﺑﻪ "ﺷﯿﺨﻪ" و معروف ﺑﻪ "ﺍﻣﻴﺮ العشایر" فرزند حاجی‌علی‌خان و نوه‌ی اسدخان بیرانوند بود. مادر وی "زینتی" نام داشت و از شاخه تاری بیرانوند بود. شیخه سال 1250 هجری خورشیدی به دنیا آمد. (پس از مرگ صید‌مهدی‌خان حسنوند، خوانین به شیخ‌‌علی خان بیرانوند امیرالعشایر می‌گفتند)
وی ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺑﯿﺮﺍﻧﻮﻧﺪﻫﺎ ﺑﻪ ﺷﺠﺎﻋﺖ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺩﺭﺷﺖ ﻭ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ ﺍﻭ ﭼﻬﺮﻩ خاص او، هراسی در دل متخاصمین ایجاد می‌كرد. ﺷﻴﺨﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﺮﻭﺭ ﻋﻠﯽ‌ﻣﺮﺩﺍﻥ‌خان (مردو) در بهمن‌ماه 1301، به ریاست بخش اعظم ایل بیرانوند دست یافت.
مرحوم حسام‌الدین ضیایی (1368–1298) محقق خرم‌آبادی جهت انتشار كتابی در زمینه تاریخ لرستان طی نامه‌نگاری‌ای كه با سپهبد امیر سال 1340 داشته، از وی می‌خواهد خاطراتش را از لشكركشی سال 1302 به لرستان بازگو نماید تا در این كتاب منتشر شود. در بخشی از نوشته‌های سپهبد امیر در خصوص مذاكرات سال 1302 با شیخه بیرانوند آمده است:
. پس از چند روز استحكاماتی كه در تنگ زاهدشیر در دست ساختمان بود و من برای سركشی آن‌جا رفتم. به من گزارش دادند كه شیخه رئیس طایفه بیرانوند در نزدیكی تنگ زاهدشیر در میان یكی از تیره‌های بیرانوند توقف كرده است.
یكی از لرستانی‌ها را نزد او فرستادم تا به نزدیكی تنگ زاهدشیر آمده و با من ملاقات كند. طولی نكشید كه مشارالیه با 400-500 تفنگچی به طرف من آمد. یك نفر از نظامیان را فرستادم و به او پیغام دادم تفنگچی را دور بگذارد و به تنهایی نزد من بیاید چنان‌كه من به تنهایی جلوی تنگ هستم. مشارالیه پس از چند دقیقه نزد من آمد.
قبلاً فكر می‌كردم كه شیخ‌علی‌خان رئیس طایفه بیرانوند با داشتن قیافه طبیعی و ساختمان اندام متناسب خواهد بود، ولی وقتی او را ملاقات كردمتعجبم بسیار شد زیرا این مرد بسیار قوی‌هیكل بود از موی سرش تا نزدیك سینه‌اش كه یه او باز بود یك پارچه سرداری مشكی در بر داشت مثل آن كه نقره‌كاری كرده باشند.
از او پرسیدم كه فارسی می‌فهمی؟ اشاره كرد كه بله. گفتم: سواد داری؟ گفت: خیر. گفتم از اعلامیه اطلاع داری؟ گفت: بله. گفتم: خوب فهمیده‌ای؟ گفت: بله.
گفتم شیخ‌علی‌خان، هدف ما همان است كه در اعلامیه نوشتم و غیر از آن عملی انجام نخواهم داد. آن‌چه نوشته‌ام اوامر دولت است كه من باید آن را اجرا كنم و اجرا می‌كنم. اما خود من هم یك تی از نقطه‌نظر فرماندهی دارم كه به موقع به اجرا بگذارم و آن این است كه در نظر دارم یك نفر از رؤسای طوایف پیش‌كوه (لرستان) را در مقابل والی پشت‌كوه(ایلام) به والی‌گری پیش‌كوه برقرار كنم كه در اردوكشی‌ها و اصلاحات لرستانو تامین سعادت لرستانی‌ها شریك كار باشد. آن‌چه جستجو كردم بهترین فرد تو را انتخاب كردم زیرا در جنگ‌های اطراف بروجرد كه من تحت فرماندهی افسران روسی در حكومت قوام‌الدوله به سیلاخور آمدم همه جا با تو تماس حاصل كردم و تو را مرد رشیدی و فرد قابلی دریافتم. بنابراین در نظر دارم تو را به والی‌گری پیش‌كوه برقرار كنم. لكن شیخ‌علی خان تو باید بدانی كه فرمان این مقام باید از طرف دولت صادر شود و من نمی‌توانم مقام والی‌گری را بدون حكم دست شما بدهم. برای آن كه بتوانم این فرمان را از دولت صادر كنم پیشنهادی دارم كه شما آن را اجرا كنید تا این فرمان برای شما صادر شود و به سعادت بزرگی نائل آیید و پیشنهادم این است:
این تیره یار كه از طایفه بیرانوند می‌باشند و در جلوی تنگ زاهدشیر زندگی می‌كنند و تو ریاست آن‌ها را دارا هستی، موقعی كه ما (نظامیان) به تنگ زاهدشیر رسیدیم (آبان و آذر 1302)، جلوی اردوی مرا گرفته و چند نفر از نظامیان را به قتل رساندند. تو فردا چند قبضه از تفنگ‌های آن‌هارا جمع‌آوری كن و با یك نامه نزد من در خرم‌آباد بفرست. عبارت این نامه چنین باشد: چون این تیره از طایفه من نفهمیده جلوی نظامیان را گرفتند و چند نفر از آن‌هارا به قتل رساندند، من هم برای تنبیه، آن‌ها را خلع سلاح كرده و تفنگ‌های آنان را بدین‌وسیله تقدیم دولت می‌كنم. من این نوشته شما را به تهران می‌فرستم و صداقت و صمیمیت تورا با این نوشته تایید و تصدیق می‌نمایم و فرمان والی‌گری را برای تو صادر می‌كنم.
وقتی مطالب من تمام شد، انتظار داشتم از من تشكر كند، لكن دفعتاً قیافه او تغییر كرد و با صورت برافروخته به من گفت: امیر غرب! این حرف‌ها را نزن! این‌جا تنگ زاهدشیر است، عقاب اگر خواسته از روی تنگه عبور كند، مقادیری از پر و بالش را ریخته است! اگر تو بخواهی از لرستان تفنگ بگیری، تكه‌ی بزرگی كه از این قشون به دست تو خواهد آمد، یك گوش خواهد بود كه در بروجرد تحویل بگیری .

                                                                              ***
امیر در خاطراتش نوشته است: اطلاع یافتم كه شب 17 دی 1302 م از 20 هزار تفنگچی عشایر قصد حمله به خرم‌آباد را دارند؛ این بود كه تصمیم گرفتم 15 دی‌ماه و 2 شب قبل، ما به آن‌ها حمله‌ور شویم. به سرهنگ گیگو دستور داده‌ بودم به عنوان گردش یا به هر بهانه دیگر، مهرعلی‌خان [حسنوند] را با نیرویی كه در اختیار دارد به دامنه كوه ریمله بیاورد و اگر مهرعلی‌خان نیامد، خودش با نیرو بیاید و آن‌جا را در دست بگیرد تا حمله‌ی ما به بیرانوندها را تسهیل كند. مهرعلی‌خان آمده و 50 سوار هم با خود آورده بود.

روز چهاردهم دی‌ماه خبر رسید كه شیخ‌علی خان بیرانوند به خرم‌آباد آمده و در خفا و در منزل یك پیلور به سر می‌برد و هر چه فشنگ به او عرضه می‌دارند به هر قیمتی كه باشد خریدار است. یك دسته‌ پیاده‌نظام فرستادم و شیخه را در منزلی كه به سر می‌برد دستگیر كردند و او را حبس نمودم. با این حسن تصادف، رئیس طایفه‌ی بیرانوند با پای خود به دام افتاد و نقشه‌ای كه داشتند عقیم ماند.

به هر حال، شیخه حدود 3 ماه پس از این جریان همراه با مهرعلی‌خان حسنوند، سردارخان والی‌زاده و میرزا بیرانوند، در یكی از روزهای یا 19 و یا 21 اسفند 1302 (كه احتمالا اسفند درست‌تر باشد) در میدان اعدام (آزادی) خرم‌آباد به دار آویخته شد. از او 4 پسر به نام‌های محمد، حسین‌قلی، باقر و لطیف بر جای ماند.
 
Image result for ‫گدایی شاهزاده از اعراب‬‎Image result for ‫گدایی پهلوی کوروش تو بخواب که ما گداییم‬‎خدارا شاکریم مردم ما مانند کوفیان نیستندبزرگ وسربلند وبا وفا با بصیرت وآگاهندImage result for ‫گدایی شاهزاده پهلوی از عربستان‬‎Related imageImage result for ‫گدایی شاهزاده پهلوی از عربستان‬‎آبروی ایران وایرانی رو بردی بدبخت تمام گداهای دنیا از ایرانیها گدایی می کنند توی فلک زده از آل سعود          Image result for ‫گدایی پهلوی کوروش تو بخواب که ما گداییم‬‎


کوروش توبخواب که ماگداییم{رضاپهلوی}با پول آل سعود جشن 2500ساله ات را در خانه اجاره ای ام درخارج می گیرمImage result for ‫گدایی شاهزاده از اعراب‬‎Image result for ‫گدایی شاهزاده از اعراب‬‎Related image
Image result for ‫گدایی شاهزاده از اعراب‬‎Related imageImage result for ‫گدایی شاهزاده از اعراب‬‎Image result for ‫گدایی شاهزاده از اعراب‬‎میدان مجسمه (اعدام) خرم‌آباد با دورنمایی قلعه فلك‌الافلاك؛ سال 1350اعدام بزرگ مردان لردر میدان مچسمه (میدان آزادی خرم آباد)

سوارکاسیت (محمدپیامنی )معروفیتهامحمد هی بران .محمدایرشت .محمد قرو سوار

پیامنی (سوارکاسیت) معروفیتهامحمدپیامنی. محمد هی بران .محمدایرشت .محمد قرو سوار دلاوری ازایل بزرگ با جولوند

اسلام امریکایی واسلام ناب محمدی (ص)دیدگاههای مختلف درباره اسلام

كه ,بیرانوند ,تو ,  ,مهرعلی‌خان ,میدان ,پس از ,كه در ,تنگ زاهدشیر ,و به ,    ,والی‌گری پیش‌كوه برقرار ,رئیس طایفه بیرانوند ,اعدام آزادی خرم‌آباد ,میدان اعدام آزادی

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کلینیک مشاوره و آموزش کودکان ؛ کودکان را یار باشیم نه بار..! روانشناسی جوانان chrysnonocar فروشگاه اینترنتی 5040 Eva's info موسسه حقوقی ندای عدالت ساعی Sylvia's life tioverrieter sankhkimiameymeh میشه من رو به عنوان مامانت قبول کنی؟!